به گزارش مشرق، محمود سریعالقلم در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای شرق گفت:
ایران فیالذاته باید قدرتش درهمه صحنهها افزایش پیدا کند. اما اگر این
افزایش قدرت باعث شود که ما با همسایگان خود وارد یک جنگ سرد شویم، آنگاه
معلوم است که درتاکتیکها و روشهایمان ایراد وجود دارد. چه ما بخواهیم و
چه نخواهیم، عربستان یک کشور مهم منطقه است؛ به لحاظ سیاسی، نظامی، نفتی و
اقتصادی. ما باید نهایت تلاشمان را بکنیم که با عربستان همکاری داشته باشیم
و آنها از اینکه قدرت ما افزایش یابد، هراسی نداشته باشند. آنها احساس
میکنند ما حاضر نیستیم شریکشان شویم.
وی میافزاید: عربستان در محافل بینالمللی خیلی میگوید بیاییم در مسائل منطقهای با همدیگر شریک شویم. شما سیاست خارجیتان را چند جانبهگرایی کنید. حتی عربستان بارها این را گفته که حضور ایران در عراق، ضرورتی ژئوپلیتیک است اما اگر قرار باشد این حضور به ضرر دیگران باشد، خوب نیست. این حضور باید با همکاری دیگران باشد. بالاخره عراق و عربستان با همدیگر همسایه و عرب هستند و تاریخ مشترک هم دارند. حتی آنها تا آنجا پیش میروند که میگویند حضور ایران در سوریه و لبنان هم یک ضرورت ژئوپلیتیک است. اما اگر قرار باشد این یک بازی صفر-یک باشد و ایران با قدرتهای منطقهای همکاری نکند، آنها هم میروند و با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای شریک میشوند و قدرت نظامی خودشان را روز به روز افزایش میدهند.
سریعالقلم با تخطئه فرهنگ مردم ایران گفت: ما با دولتهای منطقه، همکاریهای جدی و پایداری نداشتهایم. البته از دیدگاه توسعهگرایان، من این را به فرهنگ ایرانی مرتبط میدانم. امیدوارم اشتباه کنم. ولی مطالعه و تحقیق و مشاهده، این را به من میگوید. حتی به لحاظ تاریخی، من از فرهنگ عمومی و رایج ایرانی این را میفهمم که ایرانیها در سهیم شدن با همدیگر مشکل دارند. به نظر میرسد که لابهلای رفتارهای فرهنگی ما چنین ناخودآگاهی وجود دارد که اگر من با کسی همکاری کنم، از ابهت، شوکت، جایگاه و امنیتم کم میشود. بنابراین حس همکاری در ایرانیها بسیار کم است.
به نوشته کیهان،این اظهارات در حالی است که عربستان از حامیان و تحریککنندگان رژیم صدام برای جنگ ۸ ساله علیه ملت ایران بود و پس از آن نیز علیالدوام به خصومت با کشورمان در حوزه نفت و امنیت منطقهای ادامه داده و غیر از کشورمان بر علیه منافع ملتهای مسلمانی چون عراق، افغانستان، سوریه، بحرین، یمن، لبنان، مصر و لیبی وارد عمل شده است.
نظر آقای سریعالقلم کجای این رفتار خصمانه علیه ملتهای منطقه - و نه فقط ملت ما- بوی همکاری و شراکت میدهد؟ و اگر بنای بر شراکت باشد در کدام جنایتهای عربستان باید شریک شد یا بر سر منافع کدام یک از ملتهای منطقه باید معامله کرد؟ از جناب سریعالقلم باید پرسید مثلا در عراق یا سوریه چگونه میتوان با عربستان تعامل کرد در حالی که بیثباتی و ناامنی امروز این کشورها مشخصا زیر سر دلارهای نفتی و استخبارات عربستان است که به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی عمل میکنند؟ سؤال بعدی این است که آیا از قبل تعاملکذایی و ادعایی، گستاخی آل سعود در تعرض به زائران ایران، کارشکنی در بازار نفت و گسترش جنایتها علیه یمن سر بر نیاورد؟ و آیا خصومت سعودیها امروز بیش از چند سال قبل نیست. که نگاه رفاقت و همکاری با عربستان هنوز در دولت حاکم نشده بود؟ خباثت و سرسپردگی عربستان را چرا باید توجیه کرد و وضعیت فعلی را به فرهنگ و روحیه ایرانی نسبت داد؟
سریعالقلم البته برخلاف جریان تبلیغات رسانهای که آمریکا را طرف میانهرو در مذاکرات میداند و به تخطئه اسرائیل میپردازند، اعتراف جالبی درباره مذاکرات کرده مبنی بر اینکه « اگر بخواهیم جایگاه و توانایی ۵+۱ را در مذاکرات کمی کنیم، من میگویم چین: صفر، سه کشور اروپایی: صفر، آمریکا: ۸۵، روسیه: ۱۵. ۹۵ درصد از عدد آمریکا هم، مربوط به قدرت و تشکیلات یهود در آمریکا است.»
اینکه ۹۵ درصد سهم آمریکا در مذاکرات متعلق به تشکیلات صهیونیستی است، معلوم میکند که ادعای تقابل آمریکا و اسرائیل در مذاکرات از اساس دروغ است.
وی میافزاید: عربستان در محافل بینالمللی خیلی میگوید بیاییم در مسائل منطقهای با همدیگر شریک شویم. شما سیاست خارجیتان را چند جانبهگرایی کنید. حتی عربستان بارها این را گفته که حضور ایران در عراق، ضرورتی ژئوپلیتیک است اما اگر قرار باشد این حضور به ضرر دیگران باشد، خوب نیست. این حضور باید با همکاری دیگران باشد. بالاخره عراق و عربستان با همدیگر همسایه و عرب هستند و تاریخ مشترک هم دارند. حتی آنها تا آنجا پیش میروند که میگویند حضور ایران در سوریه و لبنان هم یک ضرورت ژئوپلیتیک است. اما اگر قرار باشد این یک بازی صفر-یک باشد و ایران با قدرتهای منطقهای همکاری نکند، آنها هم میروند و با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای شریک میشوند و قدرت نظامی خودشان را روز به روز افزایش میدهند.
سریعالقلم با تخطئه فرهنگ مردم ایران گفت: ما با دولتهای منطقه، همکاریهای جدی و پایداری نداشتهایم. البته از دیدگاه توسعهگرایان، من این را به فرهنگ ایرانی مرتبط میدانم. امیدوارم اشتباه کنم. ولی مطالعه و تحقیق و مشاهده، این را به من میگوید. حتی به لحاظ تاریخی، من از فرهنگ عمومی و رایج ایرانی این را میفهمم که ایرانیها در سهیم شدن با همدیگر مشکل دارند. به نظر میرسد که لابهلای رفتارهای فرهنگی ما چنین ناخودآگاهی وجود دارد که اگر من با کسی همکاری کنم، از ابهت، شوکت، جایگاه و امنیتم کم میشود. بنابراین حس همکاری در ایرانیها بسیار کم است.
به نوشته کیهان،این اظهارات در حالی است که عربستان از حامیان و تحریککنندگان رژیم صدام برای جنگ ۸ ساله علیه ملت ایران بود و پس از آن نیز علیالدوام به خصومت با کشورمان در حوزه نفت و امنیت منطقهای ادامه داده و غیر از کشورمان بر علیه منافع ملتهای مسلمانی چون عراق، افغانستان، سوریه، بحرین، یمن، لبنان، مصر و لیبی وارد عمل شده است.
نظر آقای سریعالقلم کجای این رفتار خصمانه علیه ملتهای منطقه - و نه فقط ملت ما- بوی همکاری و شراکت میدهد؟ و اگر بنای بر شراکت باشد در کدام جنایتهای عربستان باید شریک شد یا بر سر منافع کدام یک از ملتهای منطقه باید معامله کرد؟ از جناب سریعالقلم باید پرسید مثلا در عراق یا سوریه چگونه میتوان با عربستان تعامل کرد در حالی که بیثباتی و ناامنی امروز این کشورها مشخصا زیر سر دلارهای نفتی و استخبارات عربستان است که به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی عمل میکنند؟ سؤال بعدی این است که آیا از قبل تعاملکذایی و ادعایی، گستاخی آل سعود در تعرض به زائران ایران، کارشکنی در بازار نفت و گسترش جنایتها علیه یمن سر بر نیاورد؟ و آیا خصومت سعودیها امروز بیش از چند سال قبل نیست. که نگاه رفاقت و همکاری با عربستان هنوز در دولت حاکم نشده بود؟ خباثت و سرسپردگی عربستان را چرا باید توجیه کرد و وضعیت فعلی را به فرهنگ و روحیه ایرانی نسبت داد؟
سریعالقلم البته برخلاف جریان تبلیغات رسانهای که آمریکا را طرف میانهرو در مذاکرات میداند و به تخطئه اسرائیل میپردازند، اعتراف جالبی درباره مذاکرات کرده مبنی بر اینکه « اگر بخواهیم جایگاه و توانایی ۵+۱ را در مذاکرات کمی کنیم، من میگویم چین: صفر، سه کشور اروپایی: صفر، آمریکا: ۸۵، روسیه: ۱۵. ۹۵ درصد از عدد آمریکا هم، مربوط به قدرت و تشکیلات یهود در آمریکا است.»
اینکه ۹۵ درصد سهم آمریکا در مذاکرات متعلق به تشکیلات صهیونیستی است، معلوم میکند که ادعای تقابل آمریکا و اسرائیل در مذاکرات از اساس دروغ است.